مشکل حضور قاطع مرگ نیست
مشکل آن همه خاطره است
که تورا رها نمی کند
از لای لایی مادرانه
تا گریه شادمانه
وقتی از مدرسه برمیگشتم!
چقدر دوستم داشتی
چقدر دوستت داشتم مادر
"قاصدک-
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند-م. امید"
ماهشهر ع-بهار
از همدردی همه عزیزان وبزرگواران در غم فراق
مادرم سپاسگزارم..... سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید
آن همه تحمل
آن همه رنج
آن همه انتظار
کافی ست مادر
به چهره اش می نگرم
بوسه بر پیشانی یش می زنم
اشکها مجالمان نمی دهند
ما فرزندان را
مرگ هم مثل زندگی بود
فقط یک بار اتفاق افتاد
ابتدا دستانش به پایان می رسد
در آخر قلبش
آن قلب شیدا
آن قلب خسته وصبور
هیچ گزینه ای بهتر از تو نبود مادر
بعد از تو
در هر کجای این جهان آواره ترینیم
8
چقدر دوست داشتم بیماری را
وقتی تو بر بالینم بودی مادر
ماهشهر ع-بهار سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید
خورشید فردا برای آرامش دل و جان مجالی به تنهایی بدهیم به ذهن درگیر زندگی به آرامش دروغ چشم های ریا و تاریکی خوف نجاست ونفرین هیچ فاتحی جنگ را یکسره نبرده است به قول اوباما به هر حال خورشید فردا هم طلوع می کند ماهشهر 19 آبان ماه 95 ع-بهار
آن بالا گلهای سرخ
ریز چون قطرات خون رگهای جنگل جادویی در حرکتاند... گلهای ریز سرخ گل خون است و
گلهای ریز سفید گل برف... روباهی چون برق میگذرد و لرزه بر تن برگها میاندازد،
اما سکوت قانون حاکم است بر قلمرو پادشاهی جنگل.... از آن چشمانداز، سکوت، گلولای
بیرون آمدهام تا آوازخوان، دنیا را بگردم.....از خاطرات پابلو
نرودا
خیال
57
پیاده روی داغ تابستان را طی کردم
امروز اول شهریور هر سال است
دل مجنونم
مثل شرم برگها
سراسیمه باد خزان شده است
شهریور پرملال مشهد
خیابان پریشان دانشگاه
نگرانی تو
که تا مرز جنون به پایم افتادی
راست می گفتی
کنار بکش از این هیاهو
چه بگویم؟!
که شرح دلگیری ست
آسمان آبی محض
باغ تماشای چشمانت
خیال 57 بی برگی!
شهریور1372 تهران ع-بهار سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید